|
جنگ نرم و فناوری 
| ||
|
[ یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 0:23 ] [ sahba ]
پسر که باشی حتی درون دعواهای پدر و مادرت میتوانی قضاوت کنی...
دختر که باشی انتظاری جز اشک نمیرود... بانو مراقب اشکهایت باش [ شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 13:9 ] [ sahba ]
چی بگمممممممممممممممممم...
ولی تمام انگشتها سمت منه و من محکوم به سکوتم... سکوت پر از بغض و چاره ای جز تحمل و خفه شدن ندارم........................ [ چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 22:36 ] [ sahba ]
بارقه های ایمان، هنوز روی تن ناباورم می ریزند... اگرچه پشت این تشویش،انگیزه های بی تردیدی دارم... اگرچه ریگ های غربت،در کفش هایم می غلتند... یادت بماند خدا... یادت بماند از منِ رفتنی،غم های ماندگاری ساخته ای... یادت بماند در آخرین شک خود،به مهربانی ات یقین بافتم... در تله های ترس،چشم به دستان ناپیدایت دوختم... یادت بماند در فراموشی های بی گمانم، یک خانه از خاطره های کم رنگم هنوز در مذهبی پیچیده به یاد تو می تپید... +ی ا ح ق+ #سحر_عبدالهی #بیست_و_سوم_فروردین_95 [ دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 22:8 ] [ sahba ]
فرزانه تر از دیوانه ی تو کیست... [ دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 19:35 ] [ sahba ]
همان قدر که به دخترها چگونه پوشيدن را مى آموزيد ،
به پسرها فرهنگ مزاحم نشدن را آموزش دهيد ...
حجاب براى زن همانقدر اهميت دارد که حجب براى مرد ... [ دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 19:25 ] [ sahba ]
باران باشد تو باشی یک خیابان بی انتها باشد به دنیا می گویم ، خداحافظ … [ دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 18:32 ] [ sahba ]
هرکه یک جور قسمتی دارد
سامرای توغربتی دارد خوش به حال کسی که نوکر توست واقعاچه سعادتی دارد!
شهادت حضرت امام علی نقی هادی(ع)تسلیت باد. [ یکشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 23:39 ] [ sahba ]
[ شنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 11:27 ] [ sahba ]
صدای تو در گوشم میپیچید و خوابم میبرد… [ شنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 11:25 ] [ sahba ]
با خودم درگیرم...
چندروز پیش یک اتفاق دوباره تکرار شده... مریم آرامیان... بقول خودم مریم ناارام دوباره برام کامنت گذاشت و... حرفهای بسیار که لایق شاید خودش بود به من و بیشتر طیف فکریم نسبت داد... اول خواستم کامنتش رو بزارم و بیانیه بدم.... دیدم نه اینا راه چاره نیست... ذهنم بسیار مشوش است....
ادامه مطلب [ شنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 11:17 ] [ sahba ]
[ چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 7:48 ] [ sahba ]
در یک رابطه ی دونفره ، وقتی دو نفر هیچ مشکلی باهم ندارند حتما یکی از آن ها : حرف های دلش را نمی گوید ...! [ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:45 ] [ sahba ]
دلم کلی گرفتههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
گاهی وقت ها دلم برای بد بودن تنگ می شود ...
در دنیایی که خوبی ها را بــــــــــــد معنا می کنند ...! [ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:40 ] [ sahba ]
وقتی که گذشته ام را مرور میکنم ...
به این بـــاور میرسم :
که در زندگی هیچکس به اندازه ی خودم به من خیانت نکرده است [ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:39 ] [ sahba ]
ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام برای هرکس این است که : یک دقیقه برایش سکوت کنند ...! [ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:37 ] [ sahba ]
درست است که * شما * محترمانه است
[ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:26 ] [ sahba ]
این واژه عزیزمن شده یک واژه دم دستی ... من گاهی برای عزیزام استفاده میکنم
ولی امروز تو اوج خستگی و تنش تو اتوبوس بودم....یک پیرمرد و پیرزنی سوار اتوبوس شدند....پیرمرده به خانومش گفت عزیز من... دیدم عههههههههههه چقدر زیبا صداش کرد و به دلم نشست.... عمری رو پای یکی پیر بشی و هنوزم عزیزدلش باشی [ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 21:16 ] [ sahba ]
آموختم که دیگر کسی را زیاد دوست نداشته باشم چون که
هر چه بیشتر کسی را دوست داشته باشی
بیشتر از تو دور می شود ...
دیگران را به اندازه دوست بدارید ... [ یکشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 23:11 ] [ sahba ]
گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم ...
گاهی آرامش داریم ، خودمون خرابش میکنیم ...
گاهی خیلی چیزا رو داریم ولی محو تماشای نداشته هامون میشیم ...
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم ...
گاهی میشه بخشید ولی با انتقام ادامه اش میدیم ...
گاهی باید انصراف داد ولی با حماقت ادامه میدیم ....
و گاهی ... و گاهی .... و گاهی ...
کاش بیشتر مراقب گاهی گاهی های زندگیمون باشیم .... پ.ن: من فقط تونستم انصراف بدم از یک دانشگاه و باشم جایی که الان هستم نمیدونم یک سال و نیم گذشت بعد خدا میدونه بازم پشیمون میشم....فعلا که برام خیر بوده و برای همکلاسی هام عذاب [ یکشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 22:31 ] [ sahba ]
|
درباره وبلاگ  به نیت خوبی من و دوستانم شروع به وبلاگ نوشتن کردیم(شبکه سازی) ولی اکنون تصمیم گرفتم که رسالت اصلیم رو شروع کنم اول نام وبلاگم را به نام اصلیش تغییر می دادم.(از فناوری و مهندسی نرم به جنگ نرم و فناوری ) دعام کنید موفق بشم از اینکه به وبلاگم سرزدید ممنون منتظر نظراتتون هستم ... که باعث دلگرمی من میشه... یکم جاده خاکی رفتم الان اینجا شده دفتر خاطراتم ولی هنوزم مبارزه ادامه داره یاعلی | |
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||
